جدول جو
جدول جو

معنی چهار پول - جستجوی لغت در جدول جو

چهار پول
صد دینار، هر هزار دینار یک ریال می باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ)
دوشاهی (مرکب از چهار + پول به معنی نصف شاهی) : چهار پول سیاه نمی ارزد، یعنی چیز کم ارزشی است. قیمت چندانی ندارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِفَ)
مرکب از چهار + عیال، کنایه از آخشیجان است که عناصر چهارگانه باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به چارعیال شود و رجوع به چارعنصر شود
لغت نامه دهخدا
هر حیوانی که چهار پا (دو دست و دو پا) دارد و غالبا به اسب و الاغ و قاطر و شتر اطلاق شود، جمع چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار پا
تصویر چهار پا
حیوان چهار پا، مانند اسب، استر، خر، شتر و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار نعل
تصویر چهار نعل
قسمی راه رفتن اسبان بشتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار گوش
تصویر چهار گوش
مربع بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار فصل
تصویر چهار فصل
بهار، تابستان، پائیز، زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار سوق
تصویر چهار سوق
چهار راه میان بازار چار سوق چهار سوک
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی باشد بمقدار یک قبضه که چاروا داران بر سر آن سیخی کوچک بقدر مهمیزی نصب کنند و زنجیری با چند حلقه و چهار تسمه بر آن تعبیه نمایند و چار پایان را بدان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
چهار تکه چوب تراشیده متصل بهم که در چهار طرف چیزی قرار بدهند، چهار چوبه و چار چوب هم میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار وا
تصویر چهار وا
چاروا چهار پا
فرهنگ لغت هوشیار
مخلوط گل بنفشه و گل پنیرک و گل کدو و گل نیلوفر را گویند که جوشانده آنها در طب قدیم بعنوان مسهل و ملین بکار میرفته است چارگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار سو
تصویر چهار سو
چهار طرف، چهار جهت
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی حالت خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی در مسیر مالرو سی سنگان به کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
دوشاهی
فرهنگ گویش مازندرانی